قمارباز سرکش
قمارباز سرکش
Title: The Rogue's Wager (Sinful Brides Book 1)
ناشر
چاپخانه
کتاب قمارباز سرکش - عروسهای گناهکار جلد اول نوشتهی کریستی کالدول، داستان عاشقانه و تاریخی اشراف زادهی جوانی به نام رابرات را روایت میکند که در روز عروسی مخفیانهاش میفهمد که نامزدش به او خیانت کرده است.
او که طاقت ندارد این خیانت را ببیند، ناگهان به یک قمارباز عیاش و خوشگذران تبدیل میشود؛ تا اینکه در دههی ۳۰ زندگیاش با دختری ملاقات میکند که تصور او را نسبت به زن و جنس مخالف به طور کل تغییر میدهد. داستان قمارباز سرکش (The Rogue's Wager) اثر کریستی کالدول (Christi Caldwell) جلد اول از مجموعهی چهار جلدی عروسهای گناهکار است.
در بخشی از کتاب قمارباز سرکش - عروسهای گناهکار جلد اول میخوانیم:
در یک عاشقانهای پرشور، جوناس جمای جالب و استثنایی را دید و عشق ورزید و او را بهدست آورد. این فکر باعث شد آن مهمانی لعنتی تابستانی و دسیسههای پدرش را به یاد آورد. جرعهای دیگر از نوشیدنیش را سر کشید. «همون روزه، درسته؟»
با تغییر ناگهانی موضوع صحبت، رابرت نفس عمیقی کشید و ساکت شد.
«تو هیچ وقت بعد از بانو ویتمن، مثل قبل نشدی.»
نه نشد! جوناس هم قبل از اینکه با همسرش آشنا شود، دختر دیگری را دوست داشت، زنی که به جای جوناس، قلبش را به برادر کوچکتر او داد. به این ترتیب جوناس بهتر از هر کس دیگری حال او را درک میکرد. آن چیزی که او درک نمیکرد و هیچ وقت نمیتوانست درک کند، این بود که رابرت نمیتوانست لوسی ویتمن را با علاقه واقعیش به یاد آورد. اسم آن زن برای رابرت بیشتر یادآور اشتباهش بود تا عشقش. حماقت کرده بود. جوناس هم چیز زیادی از عشق قدیمی رابرت نمیدانست.
جوناس سرش را به چپ و راست تکان داد. «خب، اتفاقاً از او آن ماجرا درس هم گرفتی.» با این حرف او رشته افکار رابرت پاره شد.
رابرت باز هم چند بار تند تند پلک زد. جوناس قطعاً با آگاهی از آنچه که رابرت انجام داده و آن جور که این روزها به آن مینگریست، برای گذشته او سوگواری میکرد. «تو فکر میکنی که هرگز عشق رو پیدا نکردی. خب، صراحتاً بگم، قلبت دیگه تحمل آن حجم اندوه رو نداره»